پیدایش و تاریخچه موسیقی
از همان ابتدا که بشر پای به این جهان هستی گذاشت ، صدای بادها ، گدازه های آتش و آوازهای سیل در مغز انسان به صورت نامرتب و نا موزون درآمده ، انسانها از آواز پرندگان ، آبشار آب و چیزهای دیگر لذت می برند. تا اینکه انسانها نیز به فکر افتادند تا این صداها و آوازها را هماهنگ کرده و تصمیم گرفتند که از خود و در میان خود قراردادهای رمزی بگذارند. مثلا اگر یک حیوان مانند اسب یا گاو از گله گم می شد به قسم سوت کشیدن آنها به گله هدایت و راهنمایی می کردند یا به گردن حیوان زنگ یا زنگوله می بستند تا اگر حیوان گم می شد از روی صدای زنگوله طرف و جهت آن را دریابند و یا اگر انسان گم می شد به قسم دهل و یا زدن شی دیگر آن را به جایگاه خودش هدایت می کردند و به طور مثال در ایران و افغانستان هم رسم بوده که اگر انسان در آب غرق می شد با زدن دهل نفر مرده روی آب می آید. ولی در این باره باید سئوال کرد که چه کسی در این راه پیدایش موسیقی گام برداشت و به این فکر افتاد. باید گفت که انسانهای زیادی در این راه کار کردند تا بتوانند این صداها و آوازها را مرتب سازند به طوریکه یک انسان خبره موسیقی زمانی که در یک سراشیبی آبشار قرار داشت یک سنگ را به صورت تصادفی در زیر آبشار قرار داد و دید که با برخورد آب با سطح سنگ آواز آن تغییر کرد و سنگ دوم که قرار داد ، تغییر بیشتر شد و تا هفت سنگ امتحان کرد. آوازها نیز به صورت ذیل یعنی به حساب موسیقی کوچکتر می شد و سنگ هشتم را که قرار داد آواز اولی تکرار شد و به همین صورت این کار را این فرد و افراد دیگر تکرار کردند و بالاخره اولین جائیکه موسیقی به صورت درست از آن به وجود آمد ، یونان بود و در زمان ارسطو و افلاطون این کارها ادامه داشت تا خود ارسطو که یک روز از بازار ندافی رد می شد چشمش به تار ندافی افتاد که نسبتاً آواز خوش و منظم که نداف بر سر پنبه می کوبید از آن درآمد ارسطو به این فکر افتاد گفت اگر این آواز بین فلا باشد آواز خوشتری از خود بوجود می آورد تل این بود که اولین آله موسیقی که رباب یا دلربا است بوجود آمد. تار دلربا از روی گوسفند و یا گاو است که آن را خشک می کنند و تاتر ندافی هم از روی روده است. بعدها این رباب را به همان حالت هفت سنگ که از صدای آبشار بدست آمده بود ، درست کردند و آلات موسیقی یکی پس از دیگری نظر به ذوق و علاقه بوجود آمد.
اما موسیقی ایران و افغانستان و تقریباً خاورمیانه و آسیای مرکزی از هند گرفته شده و اولین آلات موسیقی که در این سرزمین ها نواخته می شده همان غرچک مثل دوتار است. اما پرده ای که بدست گرفته شود وجود ندارد و استاد باید آنقدر کار کند ات آن آوازی را که می خواهد در بیاورد و آلات دیگر تنبور ، دوتار ، دلربا یا رباب است و نت های موسیقی را ناصر خسرو دهلوی مرتب کرد که از اسم نت ها حرف اول آن را برداشت و به صورت "سا - ری - گه - مه - په - ده - نی - سا" درآورد. و این آوازها بین ایران و افغانستان مشترک است و مثلا سه تار که از یک چوب انعطاف پذیر است که آن را بانس می گویند در ایران وافغانستان وجود ندارد. و بعد از آن مقامها که بعدا موسیقی کلاسیک جدا کرد و در شرق یعنی هند مقام ها به اساس فلسفه ارسطو ترتیب یافته و منطقی است که ممالک زیادی را به خود جلب کرده مثلا در موسیقی شرقی 10 مقام وجود دارد که 365 مقام دیگر را به وجود آورده و سال هم 365 روز است و مقام ها از نگاه نت یا پرده ، 12 پرده است و سال هم 12 ماه است که هفت سور پخته یا به حساب موسیقی تیور می گویند و 5 سور خام که کهومل گویند می باشد. و چیزهایی که در ایران و افغانستان مشترک است دهل ، دلربا و کمپزهاست و در موسیقی ایران 7 دستگاه وجود دارد. پس همین 12 سور است که در ارگ پرده یا نت های دیگری ادامه پرده های اولی است.
تاریخ: شنبه 7 خرداد 1390برچسب:پیدایش و تاریخچه موسیقی,
ارسال توسط
آخرین مطالب